گروه توليدي و بازرگاني آرتميس با سابقه درخشان در زمينه ساختماني كشور

امروزه با توجه به اهميت بحث ايمني پاركينگ و نگهداري از خودرو خريد تجهيزات پاركينگ ها با لوازم با كيفيت و اجراي زيبا آن بر روي كيفيت زندگي در شهرهاي بزرگ تاثيرگذار است.

اين گروه توليدي سالهاست در زمينه توليد انواع تجهيزات ايمني پاركينگ و تابلوهاي علائم ترافيكي و آتش نشاني فعاليت دارد.

آرتميس پاركينگ افتخار توليد محصولاتي فوق العاده با كيفيت و متفاوت از بازار ايران را بدست آورده و با افتخار اعلام مي داريم محصولات تجهيزات پاركينگ آرتميس تنها محصولات موجود در بازار ايران هستند كه از جنس رابر خالص و اي پي دي ام مي باشند و قابليت رقابت با مشابه هاي امريكايي و اروپايي را دارند.

از توليدات اين گروه مي توان به انواع استاپر پاركينگ و محافظ ستون و انواع ضربه گير ستون (كرنر گارد) و سرعت گير هاي لاستيكي اشاره كرد.

همچنين ميتوانيد با  خيال راحت خدمات خط كشي پاركينگ و پياده سازي صفر تا صد خط كشي انواع پاركينگ عمومي خط كشي پاركينگ آپارتماني ، را به مجموعه آرتميس بسپاريد .

در زير به اختصار چند نمونه از فعاليت هاي اين مجموعه در زمينه تجهيزات ترافيكي را شرح خواهيم داد.

خط كشي پاركينگ

خط كشي پاركينگ مشخص كننده و جدا كننده حريم پارك خودرو در پاركينگ هاي عمومي و منازل است.پاركينگ هاي داراي خط كشي ،علاوه بر زيبا بودن، به نظم بخشيدن و كاربردي سازي فضا پاركينگ براي توقف وسايل نقليه كمك بسياري ميكند .

نوع  رنگ خط كشي در پاركينگ ها

پاركينگ ها ، مخصوصا پاركينگ هاي عمومي در طول شبانه روز همواره در حال ميزباني تعداد زيادي از افراد و وسايل نقليه داراي بار و بدون بار هستند .

پس بايد اين امر را در نظر گرفت كه نوع رنگ براي خط كشي پاركينگ از دوام و ماندگاري بالايي بر خوردار باشد و براي اجراي  خط كشي قبل از هرچيز سطح مكان مورد نظر به طور كامل تميز و بدون از چربي و آلودگي باشد و در لاين بندي و ايجاد خط از پرايمر استفاده شود.

رنگ اجرايي در پروژه خط كشي مجتمع هاي تجاري ميتواند تنوع بسياري داشته باشد كه از مرسوم ترين آنها رنگ هاي سرد يا تك جزيي ميشود نام برد از ويژگي هاي اين رنگ ها ميشود بهقيمت مناسب آنها اشاره كرد . 

استاپر پاركينگ

استاپر پاركينگ يكي از تجهيزات پاركينگي مي باشد  كه در پاركينگ هاي عمومي و شخصي جهت بالا بردن ايمني استفاده مي شود.

نگهدارنده خودرو ، متوقف كننده خودرو ، استوپر ماشين ، ويل استوپر، كار استاپ ، كار استاپر پاركينگ ، كار استاپر پاركينگي ، استاپر خودرو و.. اين محصول از آسيب رساندن به خودرو و ديوارهاي داخل پاركينگ در هنگام پارك كردن خودرو جلوگيري مي كند-.

نحوه كار استاپر پاركينگي

توقف چرخ لاستيكي يك پاركينگ عالي براي ممانعت از كار بيش از حد نقاط پاركينگ و ضربه زدن به ديوارهاي گاراژ شما يا ساير خودروهاي پارك شده است. درب هاي پاركينگ براي گاراژ از دارايي هاي بدني محافظت مي كنند و وسايل نقليه را از تماس با آنها باز مي دارند. رفع بلوك هاي پاركينگ براي گاراژ بسيار ساده است با ۲ لنگر در هر توقف چرخ كه در بسته موجود است. توقف چرخ هاي لاستيكي به اندازه كافي سبك است كه توسط يك نفر برداشته شده و نصب مي شود و هزينه هاي باربري و نصب را به حداقل مي رساند. براي جلوگيري از اكثر اتومبيل هاي جديد كه داراي سطح زمين كم نيستند ، لاستيك چرخ لاستيكي فقط ۳٫۹ اينچ ارتفاع دارد.

دلايل استفاده از استاپر پاركينگي

ما طيف گسترده اي از لاستيك اتومبيل را متوقف مي كنيم. اين توقف لاستيكي اتومبيل مانع از سوار شدن بيش از حد خودروها به سمت پاركينگهاي مسكوني يا تجاري مي شود. با هماهنگي با استاندارد كيفيت صنعت ، ما بنا به نياز مشتري ما اين كالاهاي لاستيكي را در مشخصات مختلف ارائه مي دهيم. كنترل كننده هاي كيفيت ما براي اطمينان از كيفيت اين لاستيك متوقف شده ، يك سري تست را در پارامترهاي مختلف انجام مي دهند.

محافظ ستون

 محافظ ستون پاركينگ يا ضربه گير ستون قطعات لاستيكي هستند كه بر روي لبه ستون و گوشه هاي پاركينگ نصب مي شوند. ضربه گير ها باعث ايجاد زيبايي فوق العاده در محيط و جلوگيري از آسيب رسيدن به ستون پاركينگ و خسارت به خودرو و ايمن سازي فضاي پاركينگ مي شود.

محافظ ستون  پاركينگ يكي از تجهيزات ايمني پاركينگ ميباشد، با استفاده از  و ضربه گير ستون در پاركينگ در هنگام پارك خودرو از آسيب ديدن بدنه ماشين و شكستن لبه ستون هاي پاركينگ پيشگيري به عمل مي آيد.

گارد ستون ها از جنس لاستيك و پي وي سي با قابليت ضربه گيري بالا مي باشند. در زمان برخورد خودرو با ستون پاركينگ ضمن محافظت از ستون، از آسيب ديدن بدنه خودرو جلوگيري مي كنند.

اگر از طرفداران سينماي كمدي و آثار  هنرمنداني چون چارلي چاپلين، باستر كيتون، برادران ماركس و مانتي پايتون هستيد، با معرفي بهترين فيلم هاي كمدي تاريخ سينما همراه باشيد.

طنز يا كمدي تعريف بسيار ساده‌اي دارد. هر اثر هنري كه موجب شادي مخاطب شود و او را به خنده بياندازد در رديف آثار طنزآميز جاي مي‌گيرد؛ اما در دنياي سينما خلق فيلمي كه واقعا بيننده را بخنداند و در عين حال حاوي مفهومي قوي و منسجم باشد اصلا كار راحتي نيست. از همين رو شمار بسياري از فيلم‌هاي كمدي كه هر سال در سينماهاي جهان اكران مي‌شوند خيلي سطحي از آب درمي‌آيند و معمولا در گيشه شكست مي‌خورند. اينگونه فيلم‌ها مخاطبان كم‌سن و سال و سينماروهاي غيرحرفه‌اي را هدف مي‌گيرند و همه همت‌شان را به كار مي‌بندند تا «مسخره‌بازي» بازيگران خود را به همراه ديالوگ‌هاي سخيف و مبتذل، به بهترين شكل ممكن به بيننده قالب كنند.

در مقابل اين آثار، فيلم‌هايي هستند كه نه‌تنها به‌عنوان يك كمدي ممتاز در خنداندن مخاطب موفق عمل مي‌كنند، بلكه از ديدگاه ساختار و محتوا در عالي‌ترين سطح سينما طبقه‌بندي مي‌شوند. در اين مقاله نيز قصد داريم به بهترين فيلم هاي كمدي تاريخ سينما اشاره كنيم و با آن‌ها بيشتر آشنا شويم، اما ابتدا بد نيست مختصري از پيشينه ژانر كمدي را بازگو كنيم.

سابقه ژانر كمدي به سال‌هاي ابتدايي پيدايش سينما بازمي‌گردد. از آن‌جا كه مردم آن زمانه علاقه زيادي به تئاتر و نمايش‌هاي خنده‌دار داشتند، فيلمسازان اوليه به ساخت فيلم‌هايي با مضمون طنز روي آوردند. كمدي‌هاي اين دوران بيش از هر چيز به واسطه بازيگران‌شان هويت پيدا مي‌كردند و درواقع اين بازيگران اصلي بودند كه با خلق يك شخصيت كميك و تكرار آن در فيلم‌هاي متعدد، حتي از خود فيلم‌ها نيز معروف‌تر مي‌شدند. براي مثال مكس ليندر فرانسوي كه او را به‌عنوان نخستين كمدين بزرگ تاريخ سينما مي‌شناسند، در بسياري از فيلم‌هاي خود در نقش مرد شيك‌پوشي ظاهر مي‌شد كه مرتبا بدشانسي مي‌آورد و با همين شخصيت نيز به محبوبيت زيادي نزد عامه مردم دست يافت.

اگرچه پايه‌گذاري سينماي كمدي را مي‌توان به ليندر نسبت داد، اما كمدي صامت شكوفايي‌اش در امريكا را مديون مك سنت است. وي در آثارش نوع خاصي از فيلم كمدي را ابداع كرد كه بعدها به «اسلپ استيك» يا همان «بزن و بكوب» شهرت يافت و به وسيله هنرمنداني چون چارلي چاپلين، باستر كيتون و هارولد لويد به اوج پختگي و كمال رسيد. مشخصه بارز كمدي‌هاي بزن و بكوب، شلوغ‌كاري و استفاده از قابليت‌هاي بدني بازيگران براي خلق صحنه‌هاي شاد بود، اما با ورود صدا به سينما اوضاع تا حد زيادي تغيير كرد؛ حالا علاوه‌بر شوخي‌هاي فيزيكي و ديداري، ديالوگ‌هاي خنده‌دار و طعنه‌آميز هم در فيلم‌هاي كمدي به وفور استفاده مي‌شدند. در اين دوران هنرمنداني چون لورل و هاردي و همچنين برادران ماركس بسيار خوش درخشيدند.

پس از جنگ جهاني دوم و در دوران جنگ سرد، ميل و رغبت مردم به تماشاي فيلم‌هاي كمدي به ميزان قابل ملاحظه‌اي كاهش يافت. از طرف ديگر عدم ظهور ستارگان بزرگ در اين عرصه باعث شد تا سينماي كمدي به تدريج وارد دوره ركود شود. همين مسئله درنهايت منجر به پيدايش شكل تازه‌اي از فيلم‌هاي كمدي شد كه بيشتر تلخ بودند تا خنده‌آور و به «كمدي سياه» معروف شدند. فيلمسازاني چون استنلي كوبريك و وودي آلن جزء پبشتازان اين سبك بودند.

با اينكه اكنون ژانر كمدي از روزهاي طلايي‌اش دور شده و بازيگر-محوري (كه يكي از خصوصيات حياتي‌اش است) را تا حد زيادي به فراموشي سپرده، اما هنوز هم آثار مبتكرانه و بديعي در اين سبك ساخته مي‌شوند. در ادامه مي‌توانيد با ۲۵ تا از بهترين فيلم هاي كمدي تاريخ سينما آشنا شويد و آن‌ها را بهتر بشناسيد. لازم به توضيح است كه اين مقاله براساس فهرست وبسايت راتن توميتوز نوشته شده و انتخاب فيلم‌ها يا ترتيب حضور آن‌ها در فهرست، لزوما مطابق با نظر زومجي يا نويسنده مطلب نيست.

۲۵ - ساقدوش‌‌ ها / Bridesmaids

• كارگردان: پل فيگ
  
• نويسندگان: كريستن ويگ، اني مامولو 
  
• بازيگران: كريستن ويگ، مايا رودولف، رز بيرن، مليسا مك‌كارتي، الي كمپر، وندي مك‌لندن كاوي
  
• سال اكران: ۲۰۱۱
• امتيازات: راتن توميتوز: ۹۰٪ / آي‌ام‌دي‌بي: ۶.۸

يكي از مهم‌ترين فيلم‌هاي سال ۲۰۱۱ يك كمدي عاشقانه از كارگرداني است كه در ساختن طنزهاي زنانه تخصص دارد. پل فيگ كه آثاري چون The Heat (سال ۲۰۱۳)، Spy (سال ۲۰۱۵) و Ghostbusters (سال ۲۰۱۶) را در كارنامه دارد، با همكاري تهيه‌كننده‌اي به نام جاد اپتاو كه او هم سابقه طولاني و درخشاني در كارگرداني فيلم‌هاي كمدي داشت، Bridesmaids يا «ساقدوش‌ها» را ساختند. داستان فيلم درباره دختري به نام «ليليان» (با بازي مايا رودولف) است كه تصميم مي‌گيرد از دوستش «اني» (با بازي كريستن ويگ) بخواهد تا در مراسم عروسي‌اش به‌عنوان ساقدوش او را همراهي كند. اني در شرايط روحي خوبي به سر نمي‌برد و اصلا حوصله اين كارها را ندارد. ليليان هم چهار نفر ديگر از دوستانش را به‌عنوان ساقدوش انتخاب مي‌كند. حالا اني كه مي‌بيند رقيب پيدا كرده است، براي شركت در مراسم انگيزه مي‌گيرد و همين موضوع باعث به‌وجود آمدن رقابت خنده‌داري ميان ساقدوش‌ها مي‌شود. كريستن ويگ علاوه‌بر بازي در فيلم Bridesmaids براي نوشتن فيلمنامه اين اثر با اني مامولو همكاري كرده است. بد نيست به اين نكته هم اشاره كنيم كه مليسا مك‌كارتي، بازيگر مورد علاقه پل فيگ هم در نقش يكي از ساقدوش‌ها در اين فيلم حضور دارد.

۲۴ - فرانكنشتاين جوان / Young Frankenstein

• كارگردان: مل بروكس
  
• نويسندگان: مل بروكس، جين وايلدر
  
• بازيگران: جين وايلدر، مادلين كان، مارتي فلدمن
  
• سال اكران: ۱۹۷۴
• امتيازات: راتن توميتوز: ۹۳٪ / آي‌ام‌دي‌بي: ۸

مل بروكس بزرگ با دو فيلم معروفش در فهرست ما حضور دارد كه اولي همين Young Frankenstein يا «فرانكنشتاين جوان» است. مل بروكس هميشه به خاطر نوع خاص كمدي و همچنين حرف‌هاي تازه‌اي كه در فيلم‌هايش مي‌زند مورد تقدير قرار گرفته‌ است. حتي عده‌اي او را ابداع‌گر سبك جديدي در فيلم هاي كمدي مي‌دانند. در فيلم فرانكنشتاين جوان، بروكس با جين وايلدر به‌عنوان بازيگر نقش اصلي همكاري مي‌‌كند. فعاليت مشترك اين دو نفر از فيلم قبلي بروكس يعني The Producers (كه جايش در فهرست ما خالي است) شروع مي‌شود و در همين فيلم و Blazing Saddles به اوج مي‌رسد.

فيلم Young Frankenstein كه درواقع هجويه‌اي است بر سينماي وحشت و فيلم‌هاي قبلي كه از روي رمان معروف مري شلي ساخته شده‌اند، درباره يكي از نوادگان «دكتر فرانكنشتاين» معروف است كه قصر او را به ارث مي‌برد و باعث رقم خوردن ماجراهاي جالبي در آن‌جا مي‌شود. فيلم Young Frankenstein به انتخاب خوانندگان مجله توتال فيلم در فهرست ۵۰ فيلم برتر كمدي تاريخ، رتبه ۲۸ را كسب كرده است. در چهلمين سالگرد اكران اين فيلم، خود مل بروكس گفته بود كه Young Frankenstein با اختلاف زياد، بهترين فيلم اوست؛ اما خنده‌دارترين فيلمش Blazing Saddles است.

۲۳ - شاون مرده / Shaun of the Dead

• كارگردان: ادگار رايت 
• نويسندگان: سايمون پگ، ادگار رايت
• بازيگران: سايمون پگ، نيك فراست، كيت اشفيلد
• سال اكران: ۲۰۰۴
• امتيازات: راتن توميتوز: ۹۲٪ / آي‌ام‌دي‌بي: ۷.۹

Shaun of the Dead يا «شاون مرده» يك فيلم كمدي-ترسناك است كه اصلا ترسناك نيست و در عوض آنقدر خنده‌دار است كه مي‌توان آن را بهترين كمدي سال ۲۰۰۴ ناميد. زماني‌كه ادگار رايت و سايمون پگ زامبي‌ها را دستمايه نگارش يك فيلمنامه طنز قرار دادند، احتمالا خودشان هم فكر نمي‌كردند كه نتيجه كارشان تا اين حد موفقيت‌آميز باشد و مورد توجه قرار بگيرد. شاون مرده درواقع يك نقيضه از ژانر ترسناك است، اما برخلاف اكثر فيلم‌هاي اين چنيني كه به لودگي كشيده مي‌شوند، وقار خود را حفظ كرده و از ابتذال مي‌گريزد.

فيلم Shaun of the Dead داستان زندگي كسالت‌بار «شاون» ۲۹ ساله را روايت مي‌كند. «ليز»، نامزدش وي را ترك كرده و مادرش با مردي ازدواج كرده كه شاون چشم ديدن او را ندارد. اما بحران واقعي در زندگي شاون زماني آغاز مي‌شود كه زامبي‌ها از گور برمي‌خيزند و او با كمك دوست قديمي‌اش «اِد» بايد براي نجات مادرش و ليز تلاش كند.

براي مشاهده ادامه مطلب كليك كنيد

بيوگرافي شادمهر عقيلي

شادمهر عقيلي (زادهٔ ۷ بهمن ۱۳۵۱ در تهران)، خواننده، آهنگساز، تنظيم كننده، نوازنده، ترانه سرا و بازيگر ايراني است كه با انتشار چند آلبوم موسيقي در ايران كار خود را آغاز كرد. وي پس از مدتي ابتدا به كانادا و سپس به ايالات متحدهٔ آمريكا مهاجرت كرد.

خانواده شادمهر عقيلي

شادمهر عقيلي داراي سه برادر بنام هاي محمد تقي، محمد علي ،حميد و يك خواهر بنام پروين مي باشد. دو برادر او شهيد شدند ( يكي در سربازي و ديگري در زلزله رودبار)..محمد تقي نيز در سال ۹۲ درگذشت. پدرش نيز در دوران نوجواني شادمهر درگذشت. نام پدر وي عليقلي و مادر وي كه هم اكنون مقيم ايران است عاصفه است.

ازدواج شادمهر عقيلي

شادمهر عقيلي با دختري به نام مليسا كه اصليتش فليپيني هست ازدواج كرده و اين زوج دختري به نام ملينا دارند.

بيوگرافي مليسا ميسا

مليسا ميسا دختر فليپيني الاصل است كه متولد سن ديه گو ايالت كاليفرنياست. او فارغ التحصيل رشته طراحي صحنه تئاتر از دانشگاه سن ديه گو است. او علاقمند به طراحي جواهرات بود و در طراحي مرواريد حتي مدرك هم دارد. او در طراحيها موفق نبود و به رقص روي آورد. او دو كمپاني عضو است و به كشورهاي زيادي سفر كرد حتي مدتي در آلمان نيز زندگي كرد. آشنايي او با شادمهر نيز به واسطه حضور در ويدئوهاي شادمهر بود. او مسلط به زبان فليپيني است و هنوز در طراحي مرواريدهاي فيليپيني كار ميكند.

شروع فعاليت هنري شادمهر عقيلي

از كودكي به ساز زدن برادرش به نوازندگي علاقمند شد و در 16 سالگي با پيانو شروع كرد سپس در هنرستان ترومپت مي زد ولي بعد ويلن را به عنوان ساز تخصصي خود انتخاب كرد و گاهي پيانو هم ميزند.او بيس را از ويديوهاي يوتيوب ياد گرفته است.

در سال 1376 از هنرستان موسيقي به اتفاق يك گروه به واحد موسيقي صداوسيما رفت. فواد حجازي هم جزو آن گروه بود. در همانجا بود كه با خشايار اعتمادي و عليرضا عصار آشنا شد اولين آلبوم بدون كلام او به نام بهار من در سال 76 كه تنظيمي جديد از قطعات قديمي بود مورد استقبال قرار گرفت و همزمان همكاري خود را با صداوسيما آغاز كردك او بعد از انتشار چند آلبوم موفق و انتشار قطعاتي چون ياس كبود كه به حضرت فاطمه زهرا (س) تقديم شده بود توانست نگاه تندرو هاي مذهبي را هم به سمت آثارش جلب كند.

اولين آهنگ و شهرت

تب شادمهر به مرور بالا گرفت و انتشار آلبوم «دهاتي» آغازگر موجي بود كه همه موسيقي پاپ بعد از انقلاب را تحت تأثير قرار داد. اين آلبوم همچنان ركورد فروش آلبوم موسيقي را با بيش از دو و نيم ميليون نسخه فروش در اختيار دارد. اين آلبوم موجب شهرت شادمهر عقيلي شد.

بازيگري شادمهر عقيلي

آخرين فعاليت رسمي شادمهر در ايران حضور در فيلم سينمايي «پر پرواز» بود. نقش خواننده اي كه مجوز انتشار آثارش صادر نمي شود و قصد مهاجرت به خارج از كشور را دارد. سرانجام شادمهر در سال ۱۳۸۰ قبل از اكران فيلم شب برهنه ايران را ترك كرد و فعاليت هايش را در كانادا و سپس آمريكا ادامه داد.

علت خروج از كشور

شادمهر پس از بي مهري هاي فراوان از سوي وزارت ارشاد و شوراي موسيقي و به دنبال مجوز نگرفتن آلبوم آدم و حوا و همچنين ممنوع الصدا و تصوير شدن علي رقم ميل باطني اش تصميم به ترك وطن گرفت تا ادامه ي زندگي موسيقيايي خود را در آنسوي آبها تجربه كند . به همين منظور به كشور كانادا ( شهر تورنتو ) مهاجرت كرد تا در آنجا ادامه ي فعاليت هاي هنري خود را دنبال كند . ما حصل چهار سال اقامت در كانادا سه آلبوم خيالي نيست , آدم فروش و پاپ كرن است كه با استقبال بي نظير ايرانيان در داخل ايران و سراسر جهان مواجه شد.

عاشقانه با ژينا كلانتري

شادمهر عقيلي قبل از مهاجرتش با دختري به نام ژينا كلانتري رابطه عاشقانه اي داشت و حتي قرار بود با همديگر ازدواج كنند اما بعد از مهاجرت همه چيز به هم خورد و اين عشق آتشين خاموش شد. در حال حاضر هر دويي آنها ازدواج كردند و صاحب فرزندي هستند ولي ژينا كلانتريمي گويد همچنان عشق شادمهر در قلبم هست و در شبكه اجتماعي اش همچنان از خاطرات قديمي دونفره در اون ايام را پخش مي كند.

شايعه بازگشت به ايران

مدتي است كه شايعه بازگشت شادمهر عقيلي به ايران در فضاي مجازي منتشر شد، او در واكنش به اين شايعات اعلام كرد: من اصلا قصد بازگشت به ايران ندارم و مي گويد وصيت كردم كه بعد از مردنم جسدم را بسوزانند و در اقيانوس اطلس بريزند.

آثار هنري شادمهر عقيلي

آلبوم هاي رسمي

• ۱۳۷۶ بهار من
• ۱۳۷۷ مسافر
• ۱۳۷۸ دهاتي
• ۱۳۷۸ مشق سكوت
• ۱۳۷۸ نغمه هاي شرقي
• ۱۳۷۹ پر پرواز
• ۱۳۸۱ خيالي نيست
• ۱۳۸۲ آدم فروش
• ۱۳۸۵ پاپ كورن
• ۱۳۸۸ تقدير
• ۱۳۹۱ طرفدار
• ۱۳۹۵ تجربه كن
• ۱۳۹۶ تصوير

آلبوم هاي غيررسمي

آلبوم هاي غيررسمي آلبوم هايي هستند كه بدون رضايت شادمهر پخش شدند. آلبوم آدم و حوا بدون رضايت او لو رفت و آلبوم دوري و پشيماني در حقيقت مجموعه ترانه هايي بود كه وي براي عرشيا ساخته بود و توسط عرشيا بدون رضايت شادمهر پخش شد. فريبا آلبومي زير زميني بود كه وي در ايران خوانده بود. تلافي هم آلبومي غيررسمي شامل تعدادي از ترانه هاي قديمي شادمهر بود كه به گفتهٔ شادمهر خودش نيز آن ها را نداشت. مجموعه هفت تك آهنگ شادمهر با عنوان آلبوم سبب در آي تيونز پخش شد. شام غريبان نيز مجموعه اي آهنگ بسيار قديمي و با كيفيت خيلي پايين است كه ظاهراً از كارهاي تمريني شادمهر در اوايل دهه هفتاد به شمار مي روند.

مجموعه آهنگ هايي كه وي در آلبوم هاي گروهي به همراه خوانندگان ديگر منتشر ساخته بود (فصل آشنايي و ...) تحت عنوان آلبومي غيررسمي به نام آنتيك در فضاي مجازي پخش شد.

• ۱۳۷۴ شام غريبان
• ۱۳۸۲ دوري و پشيماني
• ۱۳۷۸ فريبا
• ۱۳۷۹ آدم و حوا
• ۱۳۸۶ سبب
• ۱۳۸۰ تلافي
• ۱۳۸۸ آنتيك

تك آهنگ

• فصل آشنايي (از آلبوم آنتيك)
• معبود (از آلبوم آنتيك)
• تو بي نهايت شب (از آلبوم آنتيك)
• قفس (از آلبوم آنتيك)
• عطر و شبنم (از آلبوم آنتيك)
• شب برهنه
• داداشي
• دام نفرين
• چارداش
• تو رو اينجوري مي خوام
• ساز شكسته
• دل شكسته
• بازيچه
• زمستون
• عادت (۲۰۰۹–۱۳۸۸)
• آزادي (۲۰۱۰–۱۳۸۹)
• Smooth Criminal (فقط در كنسرت)
• عزيزم (فقط در كنسرت)
• رؤياي ما (به همراه ابي) (۲۰۱۲–۱۳۹۱)
• طرفدار - ورژن اوليه
• يه دختر (به همراه ابي) (۲۰۱۳–۱۳۹۲)
• رابطه (۲۰۱۴–۱۳۹۲)
• معروف (۲۰۱۵–۱۳۹۳)
• گمت كردم (۲۰۱۵–۱۳۹۴)
• حس خوبيه (۱۳۹۴–۲۰۱۵)
• فقط با تو عشقم (۱۳۹۵–۲۰۱۶)
• وارث (۱۳۹۵–۲۰۱۶)
• روز سرد (ورژن بيكلام)(۱۳۹۶–۲۰۱۷)
• كوه (۱۳۹۷–۲۰۱۸)
• وقتي كه بد ميشم (۱۳۹۷-۲۰۱۹)
• دور شدي (۱۳۹۸-۲۰۱۹)
• ميترسم (۱۳۹۸-۲۰۱۹)

فيلم شناسي

• ۱۳۷۹ پر پرواز (بازيگر، نوازنده و خواننده)
• ۱۳۸۰ شب برهنه (بازيگر، آهنگساز، خواننده)

منبع https://saednews.com/

در پي انتشار سريال‌هاي شبكه خانگي متفاوت كه در اين دو سال اخير تعداد آن‌ها بيش از پيش شده است، سريال جديد بهرنگ توفيقي با نام «آقازاده» منتشر شده است كه از همان ابتدا با فروش بسيار خوب در سطح اينترنت، پخش بالا در سرويس‌هاي استريم فيلم و البته استقبال كلي آن در شبكه‌هاي اجتماعي مواجه شد؛ سريالي كه اين مدت خيلي‌ها راجع به آن صحبت مي‌كنند. آيا اين اثر لايق اين همه استقبال است؟ با پي اس آرنا در ادامه اين مطلب نقد و بررسي سريال آقازاده همراه باشيد.

فكر كنم به اين زودي قرار نيست كه از دست سريال‌هاي پرزرق و برق شبكه خانگي خلاص شويم. متاسفانه اين موضوع مدت‌هاست كه وارد شبكه خانگي شده است و هركدام از اين سريال‌ها به نحوي دوست دارند كه يك زندگي رويايي را نشان دهند كه البته اين موضوع به صورت كلي تنها تقصير سازندگان اين سريال‌ها نيست. ذائقه و سليقه مردم در تماشاي آثار سينمايي و تلويزيوني به نحوي شده است كه ديدن اين صحنه‌هاي پرزرق و برق را دوست دارند. حتي اگر نگاهي به قبل‌تر بيندازيم، سريال‌هاي قلب يخي يا ويلاي من نيز دقيقا چنين زندگي را به نمايش مي‌كشيدند. پس از همين حالا خيالتان را راحت مي‌كنم كه هيچ نوآوري در فرم و چارچوب كلي سريال آقازاده وجود ندارد.

واكنش شيميايي حرص و طمع

داستان كليشه‌اي؛ يادم نمي‌آيد كه آخرين باري كه در شبكه خانگي سريالي پخش شده باشد و مقابله دو جنبه فقير و ثروتمند را نشان ندهد. همانطور كه مي‌توانيد حدس بزنيد، فقيرها آدم‌هاي خوب هستند و پولدارها شيطان بزرگ كه مي‌خواهند دنيا را قورت بدهند. در نگاه اول، داستان سريال آقازاده شما را شوكه‌زده خواهد كرد. چرا كه به اين موضوع فكر مي‌كنيد، چطور اجازه و مجوز پخش چنين سريالي داده شده است، در صورتي كه اين پيام‌هاي (به اصطلاح) سياسي داخل آن وجود دارد؟ جواب سوال شما بسيار ساده است. در اين سريال پيام سياسي وجود ندارد. داستان كاملا محافظه‌كارانه روايت مي‌شود؛ روايت و روندي كه همه ما به خوبي از وجود آن اطلاع داريم و موضوعي كه شايد ده سال گذشته جذابيت زيادي داشت، اما حال تبديل به يكي از عادي‌ترين ديدگاه‌هاي ما شده است.

سريال آقازاده، افتتاحيه بسيار عجيب و جذابي داشت؛ فكر نمي‌كردم كه شروع اين سريال بتواند مرا جذب كند اما كاملا شگفت‌زده شدم. اشتباه برداشت نكنيد! منظورم اين نيست كه افتتاحيه سريال بي‌نقص است؟ آنقدر ديالوگ‌هاي به درد نخور و بي‌حس در افتتاحيه انتقال مي‌شود كه از همان ابتداي سريال حوصله‌تان سر مي‌رود؛ اما زماني كه ديالوگ‌ها و بازي بد نيكي كريمي و پرديس پورعابديني متوقف مي‌شود و داستان در روايت خلاصه مي‌شود، افتتاحيه جذاب رقم مي‌خورد.

تمام شد! اين تمام مدت زماني بود كه از روايت و داستان اين سريال لذت بردم. بعد از افتتاحيه جذاب، نويسنده اين سريال يعني حامد عنقا، سعي مي‌كند با تكيه بر كليف هنگر نصفه و نيمه‌اش موتور اين خودرو با چراغ بنزين روشن را به راه بيندازد اما به خوبي متوجه شكست اين تلاش مي‌شويد.

استفاده از فلش‌بك‌ها و فلش‌فوروارد‌هاي مزخرف باعث مي‌شود كه خيلي راحت از روايت اصلي پرت شويد و داستان شخصيت‌ها برايتان بي‌اهميت شود. به جز كليف هنگر افتتاحيه، تقريبا هيچ چيزي در اين سريال براي شما سوال ايجاد نمي‌كند. يك روايت نپخته كه درست زماني كه بايد اوج هيجان را به اثر اضافه كند، مخاطب را در يك جريان ثابت قرار مي‌دهد. هيچ پيچش و سوالي در سريال آقازاده وجود ندارد كه مخاطب را درگير خود كند و به همين خاطر است كه كل سريال پر از سكانس‌هاي بي‌سروتهي است كه براي شنيدن چند ديالوگ مزخرف، بايد آن‌ها را تحمل كنيد.

تكليف نيكي كريمي و پرديس پورعابديني كه از همان اول مشخص شد؛ پرديس پورعابديني پيش از اين بازيگر تئاتر بوده و اين اولين بار است كه در عرصه نمايش تلويزيوني ايفاي نقش كرده است؛ به نظرم ديدگاه سازندگان يك اثر، نسبت به استعداد جوان در اين روزها خيلي تغيير كرده. انگار كه استعداد جوان براي آن‌ها يعني كسي كه بتواند حرف بزند، ظاهر جذابي داشته باشد و بتواند ديالوگ‌هاي مزخرف را حفظ كرده و در بازي‌اش آن‌ها را بگويد. چرا كه پرديس پورعابديني پا به پاي نيكي كريمي، اكت بسيار بي‌كيفيت و سطح پاييني را به نمايش مي‌گذارند و سكانس‌هايي كه شخصيت اين دو بازيگر با يك‌ديگر ديالوگ جا به جا مي‌كنند، از حوصله‌سربرترين و اعصاب‌خردكن‌ترين سكانس‌هاي سريال آقازاده است.

امير آقايي هرچند، گل سرسبد اين سريال است. قطعا نمي‌توانم از اجرا و بازيگري بسيار خوب او چشم‌پوشي كنم؛ او به خوبي در نقش كاركتر خود فرو رفته است و فرم و نحوه اجرايش در اين سريال باعث مي‌شود كه يك سري سكانس‌هاي جذابي رقم بخورد. البته امير آقايي اين سريال، من را به شدت ياد نويد محمدزاده در فيلم‌هايش مي‌اندازد. او در اين سريال بي‌نهايت شبيه نويد محمدزاده و مدل بازيگري‌اش شده است. اما با اين وجود، باز هم بايد اعتراف كرد كه امير آقايي در اين سريال بسيار خوش درخشيده است. البته چه فايده كه درخشش او در پس شخصيت‌پردازي نصفه و نيمه «نيما» بعضي اوقات جا مي‌ماند.

داستان راجع به فردي به نام نيما است كه پدرش يكي از مسوولان مملكتي است و نيما به خاطر اسم پدرش، درگير معاملات بزرگي مي‌شود و در اين ميان پول‌هاي كلاني را به صورت غيرقانوني جابه‌جا مي‌كند تا اين كه با دختري به نام راضيه آشنا مي‌شود و او تصميم مي‌گيرد كه براي پيش‌بردن نقشه‌هايش از راضيه به عنوان طعمه استفاده كند؛ در اين بين نيما و اطرافيانش درگير مشكلاتي مي‌شوند كه بايد با آن‌ها مقابله كنند.

تركيب مجدد حامد عنقا و بهرنگ توفيقي

حامد عنقا را در گذشته بيشتر با سريال شبكه خانگي قلب يخي كه يكي از اولين سريال‌هاي خانگي بود مي‌شناختم. شروع سريال آقازاده مرا به ياد قلب يخي مي‌اندازد چرا كه داستان تا حدودي شبيه به همان قلب يخي است و احساس مي‌كنم كه سريال لغوشده قلب يخي را، حامد عنقا و بهرنگ توفيقي مي‌خواهند كه در اين سريال ادامه دهند اما با فرمي متفاوت.

بهرنگ توفيقي كارگردان همه سبك‌هاست. منظورم را بد متوجه نشويد؛ فكر نكنيد اين يك تعريف از بهرنگ توفيقي بود بلكه منظورم اين بود كه او مي‌خواهد همه كار در سريال آقازاده انجام دهد اما از هر سبك و استايل كارگرداني يك مقداري در كاسه آقازاده مي‌ريزد و بعد آن را به حال خود رها مي‌كند.

از طرفي حامد عنقا كلي شخصيت وارد سريال مي‌كند كه البته نمي‌توان به اين موضوع چندان خرده گرفت و شايد در قسمت‌هاي آينده شخصيت‌هاي سريال بيشتر از پيش به ما معرفي شوند، اما تا به اينجاي كار پروسه نمايش شخصيت‌هاي مختلف در سريال آقازاده بسيار كند و كسل‌كننده بوده است.

بايد اعتراف كرد كه ايده كلي اين اثر جذابيت‌هاي خودش را دارد و با زرق و برق زيادي كه براي اين سريال به پا كرده‌اند و اسم حاشيه‌انگيز آن، قطعا چشم‌هاي زيادي را به سمت خود جذب مي‌كنند، اما محافظه‌كاري يا بهتر است بگويم تظاهرنمايي سازندگان اين سريال موضوعي است كه هنر را در اين اثر زير سوال مي‌برد و به همين خاطر است كه نمي‌توانم با اين اثر ارتباط برقرار كنم.

سخن پاياني

در نهايت اميدوارم كه روند سريال در سه قسمت بعدي بهتر از چيزي كه تا به امروز منتشر شده است، باشد و بتوانيم اميدوار باشيم كه اين روند بد و ضعيفي كه شبكه نمايش خانگي پيش گرفته است،عزيزاني كه قصد دانلود سريال آقازاده را دارند مي توانند روي لينك زير كليك كنند.

https://fardisfilm.ir/aghazadeh-serial/

بهترين فيلم‌هاي شارليز ترون كدام هستند؟ شارليز ترون يكي از بهترين بازيگران زن در هاليوود است كه در بدترين شرايط به بالاترين جايگاه در سينما رسيده است و آثار تاثيرگذاري را سال‌ها به نمايش گذاشته است.

شارليز ترون در دوران هنري خود جوايز اسكار و گلدن گلوب را براي بازي در چند اثر به دست آورده است و همواره او را در فيلم‌هاي مختلف با چالش‌هاي جديد مشاهده مي‌كنيم.

در ادامه‌ي اين مطلب ما قصد داريم نگاهي داشته باشيم به بهترين فيلم‌هاي شارليز ترون. با تايم سيتي همراه باشيد.

بهترين فيلم‌هاي شارليز ترون در يك نگاه كوتاه

• هيولا- Monster
• مكس ديوانه: جاده خشم - Mad Max: Fury Road
• سرزمين شمالي - North Country
• كسب‌وكار ايتاليايي - The Italian Job
• در دره الاه - In the Valley of Elah
• پرومتئوس - Prometheus
• وكيل‌مدافع شيطان - The Devil's Advocate
• جاده - The Road
• بلوند اتمي - Atomic Blonde
• تالي - Tully
• تيري در تاريكي - Long Shot
• سرنوشت خشمگين - The Fate of the Furious
• هنكاك - Hancock
• مردان افتخار - Men of Honor
• قوانين خانه سايدر - The Cider House Rules

هيولا- Monster

امتياز در imdb : هشت و دو (7.3/10)
سال انتشار: 2003

ليست بهترين فيلم‌هاي شارليز ترون را با فيلم فوق‌العاده هيولا يك اثر مستقل و جهاني شروع مي‌كنيم. اين فيلم شارليز ترون را در سال 2003 در صدر تمام بازيگران هاليوود قرار داد و منتقدين از بازي او به عنوان يكي از بهترين بازي‌هاي تاريخ سينما همواره ياد مي‌كنند. منتقدين بر اين اعتقاد بودند كه ترون در نقش خود حل شده است و بهترين حالت را براي به نمايش گذاشتن يك قاتل ديوانه به تصوير كشيده است.

شارليز ترون براي بازي در اين فيلم توانست جوايز بهترين بازيگر نقش اول زن در مراسم‌هاي اسكار و گلدن گلوب را به دست بياورد. فيلم براساس زندگينامه اولين قاتل زنجيره‌اي زن در آمريكا يعني آيلين وورنوس ساخته شده است. فيلم با بودجه 8 ميليون دلاري توانست 60 ميليون دلار در سراسر جهان فروش داشته باشد.

آيلين وورنوس از كار تن‌فروشي خسته شده است و مي‌خواهد زندگي خود را تغيير دهد كه به دليل نداشتن مدرك تحصيلي هيچ كاري به او سپرده نمي‌شود، او كه در بدترين شرايط روحي قرار دارد شروع به كشتن افراد مي‌كند و پول و جواهرات آن‌ها را برمي‌دارد.

مكس ديوانه: جاده خشم - Mad Max: Fury Road

امتياز در imdb : هشت و دو (8.1/10)
سال انتشار: 2015

جاده خشم كه آخرين فيلم از مجموعه مكس ديوانه است نه تنها به يكي از بهترين فيلم‌هاي اكشن تاريخ بدل شد بلكه توانست در مراسم اسكار طوفان به پا كند. شارليز ترون در اين فيلم با يك نقش و شخصيت كاملا متفاوت خود را به نمايش مي‌گذارد و در جريان فيلم چيزي جز اكشن به شما نمايش داده نمي‌شود. اين فيلم با تحسين فوق‌العاده منتقدان رو به رو شد و در سالن‌هاي سينما همه را بهت‌زده كرد.

جاده خشم با فروش 377 ميليون دلاري در صدر مجموعه مكس ديوانه ايستاد و در مراسم اسكار توانست نامزدي در ده بخش را به دست بياورد كه به بردن 6 جايزه اسكار ختم شد. تام هاردي در كنار شارليز ترون زوج اصلي بازيگران فيلم را تشكيل مي‌دهند. اين فيلم را جرج ميلر سازنده قسمت قبلي همين مجموعه كارگرداني كرده است.

مكس روكاتانسكي كه از دست نيروهاي ايمورتان جو در حال فرار است دستگير مي‌شود و از او به عنوان كيسه خون مجروحين استفاده مي‌شود تا اينكه او را به ميدان نبرد براي باز پس‌گيري زنان ايمورتان جو مي‌برند و اين بهترين فرصت است كه او بتواند با پيوستن به چند نيروي شرورشي جان خود را نجات دهد.

سرزمين شمالي - North Country

امتياز در imdb : هشت و دو (7.3/10)
سال انتشار: 2005

سرزمين شمالي بعد از فيلم هيولا دومين اثري است كه شارليز ترون براي بازي در آن به شدت مورد تحسين قرار گرفت و همه او را يك عجوبه براي نشان دادن حالت‌هاي روحي و مجسم كردن آن براي مخاطبان لقب دادند. ترون باز هم بايد نقش يك زن سخت در يك جامعه آلوده به عقايد جنسي را به نمايش بگذارد، آن هم در حالتي كه او مجبور است در بدترين شرايط براي به دست آوردن پول كار كند.

شارليز ترون براي اين فيلم نامزدي جايزه اسكار براي بخش بهترين بازيگر نقش اول زن را توانست به دست بياورد ولي اين نامزدي به جايزه ختم نشد.اين فيلم را نيكي كارو كارگرداني كرده است و الارقم بازي فوق‌العاده بازيگران فيلم چند ضعف بزرگ داشت كه به شكست اين فيلم در گيشه ختم شد.

جوسي آيمز كه به دليل آزار همسرش از او جدا مي‌شود به شهر زادگاه خود برمي‌گردد جايي كه بهترين شغل كار كردن در معدن است و مزاياي خوبي را به همراه دارد، ولي او جدا از سختي‌هي كار با محيطي مردانه رو به رو است كه او را بسيار زير فشار مي‌گذارد و همه او را تا حد امكان مورد آزار و اذيت قرار مي‌دهند.

كسب‌وكار ايتاليايي - The Italian Job

امتياز در imdb : هشت و دو (7/10)
سال انتشار: 2003

كسب‌وكار ايتاليايي يكي از آثاري است كه مسير فيلم‌هاي جنايي و مربوط به سرقت را از شكل سنتي رايج خارج كرد و به آن شكلي مدرن داد تا با استقبال بسيار خوبي از طرف بينندگان رو به رو شود، آثاري كه هم‌اكنون در بخش سينماي سرگرم كننده هاليوود جايگاه بسيار خوبي دارند و تقريبا جزء پرفروشترين آثار در هر سال قرار مي‌گيرند.

اين فيلم تعداد زيادي از بازيگران مشهور هاليوودي را در خود جا داده است كه از آن‌ها مي‌‌توان به مارك والبرگ، شارليز ترون، ادوارد نورتون و جيسون استاتهام اشاره كرد. اين فيلم با بودجه 60 ميليون دلاري توانست 176 ميليون دلار در گيشه جهاني فروش داشته باشد. كارگرداني اين فيلم را اف. گري گري برعهده داشته است.

بعد از خيانت يكي از گروه سارقان و به دست آوردن چندين ميليون دلار، باقي افراد گروه تصميم مي‌گيرند كه شخص خيانت‌كار را پيدا كنند و تمام پول باقي‌مانده را از او پس بگيرند ولي براي به دست آوردن اين هدف بايد از شرايط سختي عبور كنند.

در دره الاه - In the Valley of Elah

امتياز در imdb : هشت و دو (7.1/10)
سال انتشار: 2007

در دره الاه مي‌توانست پله بعدي شارليز ترون براي تكميل درخشش و ابدي شدنش در سينما باشد ولي هر چقدر هم شارليز خوب بازي كند ولي در اين فيلم داستان برروي دوش يك شخصيت مرد مي‌چرخد و همين موضوع شخصيت بي‌نظير شارليز ترون در طول فيلم را بسيار كمرنگ كرد. اين فيلم با الهام از روي دوره‌اي از زندگي ريچارد ديويس ساخته شده است.

فيلم نتوانست خيلي در گيشه موفق باشد و از نظر تجاري اصلا موفق نبود ولي داستاني تلخ را روايت مي‌كرد كه قرار بود نقش اصلي آن را كلينت ايستوود برعهده بگيرد ولي با مخالفت اين بازيگر تامي لي جونز نقش را برعهده گرفت، تامي لي جونز براي اين فيلم نامزدي اسكار را توانست به دست بياورد. پل هگيس كارگرداني اين فيلم درام- جنايي را برعهده داشته است.

يك سرباز پير آمريكايي بعد از بازگشت از جنگ عراق فرزند خود را گم مي‌كند و به همراه همسرش براي پيدا كرد آن به جست وجو مي‌پردازد، در اين راه يك بازرس خصوصي نيز براي كمك به آن‌ها داوطلب مي‌شود.

پرومتئوس - Prometheus

امتياز در imdb : هشت و دو (7/10)
سال انتشار: 2012

پرومتئوس يك اثر علمي-تخيلي با پيام‌هاي ديني است كه با تمام آثار مربط و به خلق انسان و پيدا كردن حيات در كرات ديگر فرق مي‌كند و روايتي تازه را براي مخاطبان رونمايي مي‌كند. ريدلي اسكات كارگردان مشهور سينماي جهان در اين پروژه با يكي از نوابغ فيلمنامه نويسي يعني ديمون ليندلوف همكاري كرده است.پرومتئوس نام يكي از خدايان اساطيري يونان باستان است كه انسان‌ها را به وجود آورده است.

فيلم با هزينه بسيار بالا به مبلغ 150 ميليون دلار ساخته شد ولي در ازاي آن توانست بيش از 400 ميلين دلار در گيشه فروش داشته باشد و به عنوان يكي از آثار پرفروش سال لقب بگيرد. فيلم به خاطر جلوه‌هاي ويژه فوق العاده و فيلمنامه متفكرانه مورد تحسين قرار گرفت.

بعد از پيدا كردن چند نشانه از به وجود آمدن بشر به وسيله يك خالق مرموز كه در روي جهان مادي زندگي مي‌كند حالا گروهي از كاشفان زير نظر يك سازمان خاص براي پيدا كردن جواب اين سوال كه بشر از جا آمده است سفر ماجراجويانه خود را آغاز مي‌كنند.

براي مشاهده ادامه مطلب روي لينك زير كليك كنيد

https://timecity.ir/best-movies-of-charlize-theron

شبكه اف‌ايكس (FX) بالاخره تاريخ پخش نهايي فصل چهارم سريال «فارگو» را مشخص كرد. پخش فصل جديد اين مجموعه چندي قبل به خاطر توقف روند فيلم‌برداري به دنبال شيوع كرونا به تعويق افتاده بود.

همه‌گيري كرونا پروسه‌ي توليد و پخش بسياري از فيلم‌ها و سريال‌ها را با مشكل مواجه كرد و يكي از مهم‌ترين مجموعه‌هاي تلويزيوني كه براي فيلم‌برداري قسمت‌هاي پاياني‌اش دچار مشكل شد، سريال فارگو از شبكه اف‌ايكس بود. اين مجموعه در ابتدا براي پخش در ماه آوريل (۱۳ فروردين تا ۱۲ ارديبهشت) برنامه‌ريزي شده بود، اما مسئولان شبكه اف‌ايكس به دليل ناقص بودن چند قسمت پاياني مجبور شدند تا صدور مجوز از سرگيري ساخت آثار هنري در آمريكا براي تكميل كردن سريال خود صبر كنند. حالا اين شبكه اشتراكي اعلام كرده است با توجه به برطرف شدن مشكلات و امكان از سرگيري ساخت فصل چهارم سريال فارگو، پخش آن از مهرماه سال جاري آغاز خواهد شد.

فاكس و اف‌ايكس قصد دارند نخستين قسمت از فصل چهارم سريال فارگو را روز يكشنبه ۷ مهرماه (۲۷ سپتامبر) پخش كنند و ۹ قسمت بعدي نيز طي هفته‌هاي متوالي روي آنتن مي‌روند. فصل چهارم فارگو قرار است ما را به سال‌هاي پايداري قوانين جيم كرو ببرد. قوانيني كه امكانات رفاهي، تحصيلي، اقامتي و ساير خدمات اجتماعي و بعضا شخصي سياه‌پوستان و به طور كلي تمام رنگين‌پوستان را از سفيدپوستان جدا مي‌كرد. هرچند در متن اين قوانين عبارت «جدا اما مساوي» به چشم مي‌خورد، اما بين سال‌هاي ۱۸۷۶ تا ۱۹۶۵ كه چنين جداسازي غيرانساني اجرا مي‌شد، عملا ضررهاي اقتصادي، آموزشي و اجتماعي بسياري متوجه رنگين‌پوستان بود. شبكه اف‌ايكس قصد دارد داستان يك سنديكاي جنايي سياه‌پوست را به تصوير بكشد كه ضمن فرار از تن دادن به قوانين جيم كرو، به دنبال همكاري با مافياي كانزاس سيتي به منظور انجام اعمال خرابكارانه هستند. كريس راك كمدين مشهور و محبوب آمريكايي با گريم و چهره‌اي متفاوت قرار است نقش رهبر اين سنديكاي جنايي سياه‌پوستي را ايفا كند.

در ميانه‌هاي دهه‌ي‌ ۱۹۵۰ ميلادي در شهر كانزاس سيتي ميان دو گروه تبهكاري بزرگ اين شهر صلحي شكننده برقرار مي‌شود. يكي از اين گروه‌ها آمريكايي-آفريقايي به رهبري لوي كنون (با بازي كريس راك) بوده و ديگري يك گروه خشن ايتاليايي است. اين دو باند خلافكار به موازات يكديگر از طريق اختلاس اقتصادي و كنترل چرخه‌ي توليد و توزيع مواد مخدر در كمتر از چند سال به سرمايه قابل‌توجه‌اي دست پيدا كرده‌اند. اما خيلي زود تنش و درگيري ميان آن‌ها بالا مي‌گيرد و رهبران اين دو گروه تبهكاري براي حفظ صلح و گام برداشتن به سوي اهدافشان پسران ارشد خود را با يكديگر معامله مي‌كنند. اما ماجرا به همين منوال ادامه نمي‌يابد و حكايت جديد سريال فارگو هم سرخي خون را به رنگ غالب قالب‌هاي سرد و برفي‌اش تبديل مي‌كند.

فصل اول فارگو با بازي بيلي باب تورنتون و مارتين فريمن مورد تحسين همگان قرار گرفت و جايزه‌ي امي بهترين ميني سريال، بهترين كارگرداني و بهترين تيم بازيگري را دريافت كرد. فصل‌هاي دوم و سوم اين مجموعه نيز با استقبال خوبي از جانب مردم و منتقدين مواجه شدند و به همين خاطر بسياري از همين الان فصل چهارم فارگو را يكي از مديان اصلي فتح مراسم امي ۲۰۲۱ مي‌دانند!

منبع:ديجي كالا مگ

ست روگن در فيلم An American Pickle دو نقش بازي مي‌كند، يكي خرخون عصر جديد و ديگري پدربزرگش.
اين فيلم كمدي شما را به دنيايي آنقدر قديمي مي‌‌برد كه به نظر مي رسد دنيايي مصنوعي و ساختگي از ماقبل تاريخ را نشان مي‌‌دهد. البته منظور ما در اينجا هرشل گرينباوم (ست روگن) حفار يهودي ارتدكس افسرده ريشو نيست. او در سال 1919 از دست قزاق ها گريخت و از شلوپسك (يك كشور تخيلي در اروپاي شرقي) به نيويورك مهاجرت كرده كه در يك كارخانه خيارشور سازي مشغول به كار مي‌‌شود و به داخل يكي از خمره هاي خيارشور مي‌‌پرد تا 100 سال بعد مانند توويه در داستان ريپ ون وينكل بيدار شود. (بله ، آب ترشي او را در همين حالت حفظ مي‌‌كند.) هيچ ترديدي وجود ندارد كه هرشل با لباس هاي كهنه و كارگري، چشمان ريز و خيره و لهجه يهودي تند و تيزش كاراكتري عتيقه را به تصوير مي‌‌كشد. اما منظور ما از زمان قديم در اينجا موضوع محوري است كه كم كم محو شده و آن هم قرار گرفتن كاراكتر ها در فضايي نامتعارف با شخصيت آنهاست.

قطعا شما چنين ژانري را به خاطر داريد! چنين فضايي در دهه 1980 بسيار معروف و پركاربرد بود كه در فيلم هايي چون شلپ شلوپ، بازگشت به آينده، آقاي مامان و … ديديم كه مردم خود را در دنيايي با گذر سريع حس مي‌‌كردند.
در دوره ما نيز نمونه هاي نادري از چنين كمدي هايي همچون فيلم افسون زده (2007) ساخته شده است. با اين حال، اين ژانر رو به زوال است و فيلم An American Pickle هم دليلي براي اثبات اين موضوع است. اين فيلم توسط روگن و همكار ديرينه او، اوان گلدنبرگ ساخته شده و فيلمنامه آن نيز توسط سيمون ريچ نويسنده پخش زنده شنبه شب به كارگرداني براندون تروست نوشته شده و آنچه در فيلم اين دو تازه كار مشترك است، ساختگي و غير قابل باور بودن اين كمدي و همچنين پيچيده بودن آن است.
روگن علاوه بر بازي در نقش هرشل، نقش نوه بزرگ هرشل بن گرينباوم را نيز بازي مي‌‌كند كه برنامه نويس موبايل است و در محله ويليامزبورگ بروكلين زندگي مي‌‌كند. كاراكتر بن نشان دهنده يك نوجوان منزوي است كه شلوارهاي شل و ول هوانوردي به پا مي‌‌كند و يخچالش پر از كامبوچا و شير نخود فرنگي است و فكر مي‌كند هنگام رقصيدن با آهنگ بمان موريس ويليامز و زودياك ها خيلي باحال به نظر مي‌‌رسد.

(او هرشل را نيز به رقصيدن وا مي‌‌دارد و حركاتش با آهنگ اگر من ثروتمند بودم حتي از حركات او هم باحال تر است). بخش زيادي از اين كمدي قديمي، اتفاقات عجيب اطراف هرشل را نشان مي‌‌دهد. چيزهايي مثل اسكوتر (وقتي پا داري به چنين چيزي نياز نداري) تاكسي، دستگاه سودا ساز خانگي، آيپد (مستطيل جادويي!) يا اينكه بن 25 جفت جوراب دارد و در يك خانه آجري كهنه زندگي مي‌‌كند.
اگر بيلي كريستال براي اجراي اين نقش انتخاب مي‌‌شد، هرشل به شخصيتي پست فطرت و دوست داشتني تبديل مي‌‌شد. درست برعكس روگن كه هرشل را موجودي بي هدف و بي نمك نشان مي‌‌دهد كه با همه چيز و همه كس با بي اعتنايي و سردي برخورد مي‌‌كند.
به غير از نقش سارا زن هرشل كه اجراي آن را سارا اسنوك به عهده دارد، تنها شخصيت هاي واقعي فيلم An American Pickle هرشل و بن هستند و به همين دليل ديدن ست روگن در تمامي فيلم خسته كننده مي‌‌شود. صحنه‌اي كه اين دو نفر سر قبر سارا در گورستان بروكلين مي‌‌روند فقط براي نشان دادن بزرگراه مرتفع و بيلبورد زشتي است كه درست در بالاي سر آن ساخته شده است و اين همان زماني است كه كوته فكري هرشل بيش از پيش غليان مي‌‌كند.

او كارگران ساختماني كه در حال بازسازي بيلبورد هستند را تهديد مي‌‌كند (تبليغ اين نوشيدني را بر مي‌‌داريد وگرنه آن روي مرا مي‌‌بينيد). بن نيز پس از گذراندن شبي در زندان با او مي فهمد كه سرمايه گذار برنامه جديدش در آب خفه شده است. اين دو فاميل اكنون به دشمنان قسم خورده تبديل مي‌شوند و از اينجاي داستانِ An American Pickle بوي ترشي از خود فيلم بلند ميشود.
اما بالاخره هرشل كيست؟ او همان كسي است كه فيلم از او مي خواهد. فردي ضد مصرف گرا كه با پيدا كردن مواد از زباله ها ترشي درست مي‌‌كند كه همين‌كار او را به يك صنعتگر موفق محلي تبديل مي‌‌كند. او سپس تفكرات خود را در مورد زنان و معلولان بيان مي‌‌كند و به مسيحيت توهين مي‌كند و با جناح چپ و راست دشمن مي‌‌شود و دوباره با بن آشتي مي‌‌كند.
البته، ماهيت اين نوع كمدي غير واقعي بودن و فانتزي هاليوودي آن است. با اين حال فيلمAn American Pickle با وجود نكات اخلاقي طنزآميز و پراكنده‌اش فاقد يكپارچگي است و مثل غذايي پر ادويه اما بي‌مزه است.

منبع: بلاگ نماوا